آگاهي از بروزرساني وبلاگ

براي دريافت آخرين مطالب ، ايميل خود را وارد كنيد (فراموش نكنيد كه بر روي لينك فعالسازي كه براي شما ايميل ميشود كليك كنيد!):

Powered by FeedBurner

۱۳۸۹ آبان ۱۰, دوشنبه

خالق و بوجود آورنده واقعي جهان كيست؟ - بخش دوم و آخر


نظريه مه بانگ در حال حاضر يكي از معتبرترين و خدشه ناپذيرترين نظريات تمام علوم است . يك روزنامه نگار به نام "فرد هيرن" از رابرت ويلسون پرسيد كه آيا نظريه مه بانگ وجود يك خالق ر به اثبات ميرساند؟ ويلسون ابتدا به شوخي جواب داد: "قطعا بايد كسي ماشين هستي را روشن ميكرد!" و سپس ادامه داد: "بي شك اگر شما آدم مذهبي اي هستيد ، چه نظريه اي بهتر از مه بانگ ميتواند شروع خلقت را به اثبات برساند؟"
شايد شما هم در خانه خود يك آب پاش داشته باشيد كه افشانك قابل تنظيم داشته باشد . اگر افشانك را دو دور در يك جهت بپيچانيد ، آب به نسبت كاملا مناسبي پودر و در هوا پخش ميشود . اگر آنرا دو دور در جهت عكس بچرخانيد ، ميزان نسبتا زيادي آب را با سرعت زياد و در يك خط ممتد ، مانند سوزن ، به بيرون ميفرستد . بنابراين براي اينكه آب را به ميزان مورد نياز پودر كنيد ، بايد پيچ نازل را تنظيم كنيد.
اگر جهان ما كمي سريعتر رشد ميكرد و در فضا پخش ميشد – مانند آبي كه از سوراخ ريز آب پاش خارج ميشود – ماده به قطعات ريزي تبديل ميشد كه با سرعت در فضا و در همه جهات پخش ميشد ، آنقدر سريع كه ميليونها ميليون ذره گرد و غبار به سرعت در فضاي لايتناهي پخش ميشد و هرگز حتي يك ستاره هم بوجود نمي آمد.
برعكس اگر جهان كمي كندتر رشد ميكرد ، ماده مانند يك قطره درشت آب از سر آبپاش خارج ميشد و سپس به خاطر نيروي جاذبه مجددا به نقطه اي كه از آن خارج شده بود بازميگشت ، درست همانند قطره آبي كه به راحتي از شير آب جدا نميشود.
پس در صورتيكه سرعت انفجار قدري زياد بود ، ذراتي ريز بوجود مي آمد كه نميتوانست مستعد چنين تكاملي و در نهايت تكامل جهان فعلي شود . اگر هم سرعت انفجار كم بود ، نتيجه مه بانگ بوجود آمدن يك توده عظيم بي جان و بي خاصيت بود كه وضعيتي بهتر از حالت قبل نداشت . در واقع جهان تبديل به يك توده بزرگ سياهچاله ميشد.
شگفت انگيز آن است كه حد بالا و پايين اين سرعت بسيار به هم نزديك است . بعبارتي دقتي فوق العاده لازم است تا پس از مه بانگ چنين جهاني حاصل شود و هستي چنين مسيري را طي كند . اگر بخواهيم دقت نيرويي كه ماده را در فضا پخش كرده بصورت دقيق بيان كنيم ، بايد بگوييم كه بايد دقتي معادل با يكصد و بيست و چهار رقم اعشار داشته باشد! فيزيكدانان اين نيرو را با نام "انرژي تاريك" ميشناسند.
دو دانشمند از دانشگاه استنفورد كه منكر وجود خالق براي جهان بودند ، در مقاله خود با نام "نتايج نگران كننده ثابت كيهان شناسي" بيان داشتند كه وجود انرژي تاريك بدون رخ دادن يك معجزه امكان ندارد . بعبارتي يك عانل ناشناخته بدلايلي كه بر هيچكس روشن نيست ، بر تاريخ كائنات دخالت كرده است.
در مقام مقايسه با عدد بالا ، بهترين سازه مهندسي ساخت بشر ، تلسكوپ امواج گرانشي است كه با دقت بيست و سه رقم اعشار ساخته شده است . طراح كائنات ، همان عامل ناشناخته ، بايد قاعدتا تريليون ها تريليون برابر نوع بشر بينش ، دانش ، خلاقيت و قدرت داشته باشد ، فوق العاده نيست؟
اينك كسي كه به وجود خدا معتقد نيست ، بايد راهي براي توجيه و توضيح اين موضوع بيابد . يكي از متداولترين توضيحات اين است كه: "بينهايت جهان وجود دارد . بنابراين اينكه در يكي از اين جهانها ، وضعيت به اينگونه پيش رفته باشد ، امري اجتناب ناپذير خواهد بود."
نظريه بينهايت بودن جهانها نظريه جالبي است اما بياييد كمي بيشتر در مورد آن تعمق كنيم . اگر بينهايت جهان داشته باشيم ، بنابراين هر آنچه كه تصور كنيم ، نه تنها امكان تحقق دارد ، بلكه بر پايه قضاياي رياضي در مبحث بينهايتها ، حتما و حتما رخ داده است . آيا چنين چيزي ممكن است؟ و آيا اصولا اعتقاد به جهانهاي بيشمار در تضاد با وجود خالقي هوشمند است؟ اينها پرسشهايي است كه دانش كنوني هنوز پاسخي براي آنها ندارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر