آگاهي از بروزرساني وبلاگ

براي دريافت آخرين مطالب ، ايميل خود را وارد كنيد (فراموش نكنيد كه بر روي لينك فعالسازي كه براي شما ايميل ميشود كليك كنيد!):

Powered by FeedBurner

۱۳۸۹ مهر ۴, یکشنبه

كاش هيچوقت بزرگ نميشديم


كاش دلهامون به بزرگي بچه بود
كاش همان كودكي بوديم كه حرفهايش را از نگاهش ميتوان خواند
كاش براي حرف زدن نيازي به صحبت كردن نداشتيم
كاش براي حرف زدن فقط نگاه كافي بود 
كاش قلبها در چهره بود 
اما اكنون اگر فرياد هم بزنيم كسي نميفهمد
و دل خوش كرده ايم كه سكوت كرده ايم
سكوت پر ، بهتر از فرياد توخالي است
سكوتي را كه يكنفر بهمد بهتر از هزار فريادي است كه هيچكس نفهمد ؛
سكوتي كه سرشار از ناگفته هاست ، ناگفته هايي كه گفتنش يك درد و نگفتنش هزار درد دارد
دنيا را ببين:

بچه بوديم از آسمان باران مي آمد ، بزرگ شديم از چشمهايمان مي آيد!
بچه بوديم همه چشماي خيسمون رو ميديدن ، بزرگ شديم هيچكي نميبينه
بچه بوديم تو جمع گريه ميكرديم ، بزرگ شديم تو خلوت
بچه كه بوديم قضاوت نميكرديم و همه يكسان بودن 
بچه كه بوديم همه رو 10 تا دوست داشتيم 
بزرگ كه شديم قضاوتهاي درست و غلط باعث شد كه اندازه دوست داشتنمون تغيير كنه 
كاش هنوز همه رو به اندازه همون بچگي 10 تا دوست داشتيم
بچه كه بوديم اگه با كسي دعوا ميكرديم يك ساعت بعد از يادمون ميرفت ، بزرگ كه شديم گاهي دعواهامون سالها تو يادمون ميمونه و آشتي نميكنيم
بچه كه بوديم گاهي با يك تيكه نخ سرگرم ميشديم ، بزرگ كه شديم حتي صدتا كلاف نخ هم سرگرممون نميكنه
بچه كه بوديم بزرگترين آرزومون داشتن كوچكترين چيز بود ، بزرگ كه شديم كوچكترين آرزومون داشتن بزرگترين چيزه 
بچه كه بوديم آرزومون بزرگ شدن بود ، بزرگ كه شديم حسرت برگشتن به كودكي رو داريم
بچه كه بوديم تو بازيهامون همش اداي بزرگ تر ها رو در مي آورديم ، بزرگ كه شديم همش تو خيالمون برميگرديم به بچگي
بچه كه بوديم درددل ها رو به هزار ناله ميگفتيم همه ميفهميدند ، بزرگ شديم درددل رو به صد زبان ميگوييم ، هيچكس نميفهمد
بچه كه بوديم بچه بوديم ، بزرگ كه شديم بزرگ نشديم هيچ ، كه همون بچه هم نيستيم
ايكاش هيچوقت بزرگ نميشديم و هميشه بچه بوديم ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر