آگاهي از بروزرساني وبلاگ

براي دريافت آخرين مطالب ، ايميل خود را وارد كنيد (فراموش نكنيد كه بر روي لينك فعالسازي كه براي شما ايميل ميشود كليك كنيد!):

Powered by FeedBurner

۱۳۸۹ مهر ۲۸, چهارشنبه

پيام فرگون


"فرگون" زيباترين زن زمانه خود بود و همسر شاه . در مجلسي زنانه ، زني از خاندان همسرش گفت: فرگون خانم! شنيده ايم هيچ خدمتكار ايراني به كاخ خويش راه نميدهي . چرا اينگونه است؟
وي كه در زمان خود بانوي اول ايران محسوب ميشد پاسخ داد: ايراني خدمتكار نميشناسم!
آن زن سماجت كرد و گفت: چطور؟ اعتماد نميكنيد؟!
فرگون زيبا گفت: من نيازي به كمك ديگران ندارم . هم نژادانم را هم برتر از آن ميدانم كه آنها را به خدمت بگيرم . زنان رومي و چيني و يوناني را هم كه ميبينيد پيشكش سرزمينهاي ديگرند نه پادشاه ايران ... و من تنها مواظب آنانم تا آسيب بيشتري به آنها نرسد.
زن ديگري پرسيد: مگر پيشتر چه آسيبي ديده اند؟
فرگون زيبا ميگويد: دوري! دوري از شهر و ديارشان! اين بزرگترين آسيب است.
آن زن دست به گيسوي فرگون ميكشد و ميگويد حالا ميفهمم براي چه همه تو را دوست دارند ...
به گفته داناي زمان خود"ارد بزرگ": نامدارن ماندگار آناني اند كه سرشتي نيكو و دلي سرشار از مهر دارند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر